گاه نوشتهای من

به عنوان یک مادر

گاه نوشتهای من

به عنوان یک مادر

آخرین مطالب
آخرین نظرات

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

خواب جالبم

۱۰
ارديبهشت

اوایل بارداریم بودم و تصمیم داشتم جلسات مشاوره برم در خصوص تربیت بچه!

 که یه شب خواب دیدم تو یه کلاسیم با حضور مشاورم که می رفتم پیشش هی.

کلاس در خصوص نحوه کاشت دونه آفتابگردون بود و مشاورم داشت توضیح می داد که دونه رو می کارید روغن می ریزید پاش آب می دید بهش و کل مواد مغذی موجود در دونه رو نام می برد و می گفت شما اگه بخواید گیاه کاملی داشته باشید باید بهش اینا رو بدید که بعدا بتونید استخراج کنید و باید بهش بدید تا داشته باشه! بقیه افراد یادداشت می کردند.

منم یه گوشه وایساده بودم می گفتم چرا داره انقدر چرت و پرت میگه؟ هر یه دونه همه اینا رو تو خودش داره! ما فقط باید محیط رو فراهم کنیم و بهش آب بدیم! 

از اون به بعد خیالم درباره تربیت زینب آسوده شد! هر آدمی یه ذاتی داره... ما هم فقط محیط و آب! 


خیالم راحت شد به این معنی که استرس نداشتم دیگه! ولی دلیل نمیشه که در این مورد نخونم و نشنوم از صاحب نظرها... والا



  • . . . .

رگ و ریشه!

۰۸
ارديبهشت
از وقتی فهمیدم که اجداد ما روس هم بودند حتی! خیلی دلم می خواست زبان روسی یاد بگیرم و برم اونجا رو ببینم! شاید به این دلیل که من آومیم که خیلی به رگ و ریشه افراد اهمیت میدم!
خب عربی رو تا حد قابل قبولی بلد بودم! و ترکی هم تا حد بخور نمیری یاد گرفتم! اما روسی هنوز برام جالب و دست نیافتنی به حساب میاد...
الان داشتم نقشه جهان رو می دیدم و دلم می خواست همه جا رو ببینم... بیگانگی من با جغرافی ازونجایی نشات می گیره که تو دبیرستان 40 تا سوال می دادند بهمون برای امتحان و وقت اون ساعات رو اختصاص می دادند به ریاضی و فیزیک! تازه الان دیدم که همسایه های کشورمون کیان! و بقیه کشورها کجاند! و این روسیه لامصب چه بزرگه!!!!! و با دیدن ژاپن و کره خییییلیییی تعجب کردم و از موقعیت استامبول خیلی خوشم اومد!!!!
در این قسمت از عمرم و الان به شدت علاقه مندم به جغرافیا! به تاریخ! به ژنتیک... به ریاضی... به خیلی چیزای دیگه! نمی دونم چرا یهو به همه چی علاقه مند شدم!!!! هی دوست دادم بخونم و بخونم! قبلا دوست داشتم چیزایی که دوست دارم رو بخونم! اما الان دوست دادم همه چی بخونم حتی اگه دوسشون نداشته باشم...
با وجود زینب اون هم تو این سن کم! و تصمیم خونواده کوچک ما برای خواهر برادرهای اون، و تصمیم قطعیم برای اختصاص وقت شخصی خودم به فرزند و نه گذاشتن اون اینور و اونور تا سن مشخصی! قاعدتا یاد گرفتن این زبان با این شیوه که تو کلاس شرکت کنم، تا چندین سال عقب میوفته! 
اما از طرفی هم من ترکی رو از رو یه فیلم خودشم با زیرنویس عربی یاد گرفتم و برای همین اعتماد به نفسم رفته بالا :))))
حالا نمی دونم می تونم یا نه!



+ نمی دونم بچه های ما چطور این فامیل تو در تو و رنگارنگ فرهنگی رو درک خواهند کرد...
بامزه میشه! نه؟؟؟
:))))))
  • . . . .